بیاد اول ماه مه‌های سرخ سنندج

ناصر اصغری : نسل جوان امروزی كه جمهوری اسلامی را به چالش كشیده است، جنبش كارگری كردستان را بیشتر با اعتراضات دوره اخیر مبارزات كارگران، مثل اعتراض كارگران نساجی‌های شاهو و كردستان و پرریس و همچنین اول ماه مه‌های قدرتمند و رزمنده ٨٣ به بعد در سقز و سنندج می‌شناسند. اما جنبش كارگری كردستان و مشخصا سنندج حتی تاریخ رزمنده و غنی دیگری هم دارد كه به اول ماه مه‌های سرخ سنندج معروف است. هر كس به تاریخ مبارزات طبقه كارگر و برگزاری مراسم اول ماه مه‌ها در ایران بپردازد، نمی‌تواند از مراسم قدرتمند اول ماه مه‌های سرخ سنندج و نقش فعالین رادیكال و كمونیست جنبش كارگری سنندج در دل اختناق و سركوب جمهوری اسلامی یاد نكند. امروزه طبقه كارگر چنان رژیم را عقب رانده است كه تحرك و آماده شدن برای برگزاری مراسم اول ماه مه، چه تظاهرات خیابانی و چه مراسم در سالن‌های سربسته با سخنرانی و سرود، تثبیت شده و جزئی از داده‌های جنبش كارگری است. سنندج اما در دل خفقان سیاه جمهوری اسلامی، طی سالهای ١٣٦٤ تا ١٣٦٨، مراسمهای با شكوهی از اول مه‌ها را برگزار كرد كه از درخشان‌ترین تجارب جنبش كارگری هستند. دستاوردهای آن اول ماه مه‌ها، برای نسل جوان فعالین كارگری، باید نقطه اتكا و سكوئی برای پرش به سوی فتح قله اصلی، بسوی سوق دادن جامعه به رهبری جنبش كارگری باشد.
در این نوشته با گرامیداشت یاد همه عزیزانی كه اول ماه مه‌های سرخ سنندج را برپا داشته و ممكن كردند، بار دیگر یادی از آن دوران و آن عزیزان می‌كنیم. این نوشته كه در واقع خلاصه‌ای از بخش اول ماه مه‌های سرخ سنندج، از كتاب بسیار باارزش «جنبش اول ماه مه در كردستان!» نوشته نسان نودینیان است كه خواندن كامل آن را به همه علاقمندان پیشنهاد می‌كنم.

اول مه ١٣٦٤
كوه آبیدر بر فراز سنندج، «جی ژوانی» (كلمه ای كردی برای جای ملاقات عاشقان) فعالین كارگری و فعالین جنبشهای اعتراضی دیگری بوده كه به مناسبتهای مختلفی كارگران و مردم زحمتكش و معترض آنجا جمع شده و مراسمهائی برپا داشته‌اند. در شبهای دور و بر اول مه هم آتش‌هائی برافروخته می‌شود كه اول مه را گرامی بدارند. شب قبل از اول مه ١٣٦٤ نیز، كوه آبید شاهد یك چنین واقعه‌ای بود. روز ده اردیبهشت ٦٤، رژیم اسلامی سومین پیشنویس قانون كار خود را منتشر كرده بود. در این نسخه از پیشنویس قانون كار، زیر فشار اعتراضات جنبش كارگری یازده اردیبهشت بعنوان روز كارگر تعطیل اعلام شده بود. این موضوع خود كمكی بود به برگزاری اول ماه مه بزرگتری در سطح شهر سنندج. روز دهم اردیبهشت، مردم در خیابان به همدیگر خبر رسیدن اول ماه مه دیگری را می‌دادند. روز یازده اردیبهشت شهر حالت نیمه تعطیل بخود گرفته بود. كارگران كارخانه‌های زیادی كار را تعطیل كرده و مراسم مستقل هر چند بعضا كوچكتر خودشان را تشكیل داده و درباره مطالبات خود به بحث و گفتگو پرداختند. كارگران مراسم دولتی را كه در كارخانه پوشاك سنندج ترتیب داده شده بود و محل سخنرانی فرماندار، استاندار، كارفرمایان و بعضی از عناصر دیگر سر به رژیم بود تحریم كردند. در كارخانه شاهو، به محض رسیدن استاندار به سالن، كارگران آنجا را ترك كردند. كارگران خباز در محل اتحادیه خبازان جشن اول ماه مه برگزار میكنند و در مورد چگونگی متشكل شدن به بحث و گفتگو می‌پردازند. كارگران زیادی از شركتها و ادارات دولتی‌ای كه رسما تعطیل نبودند، بر سر كار حاضر نشدند. دید و بازدیدهای زیادی در آن شب بین خانواده‌های كارگری روی داد كه در مورد اول ماه مه و اهمیت آن در بجلو بردن مبارزات كارگران بحث شد. جوانان در سطح شهر دست به پخش تراكت و شعارنویسی وسیعی زدند. دبیرستانها را تعطیل كرده و در بین خود شیرینی پخش كردند. در مورد نقش اول ماه مه و مسائل پیش روی جنبش كارگری به بحث و گفتگو پرداختند.
گرچه در این روز مراسم بزرگی مثل مراسمهای سالهای بعدی برگزار نشد، اما حال و هوای آن روز سنگ بنائی برای برگزاری مراسمهای بعدی اول مه شد.

اول مه ١٣٦٥
سال ٦٥ معلوم بود كه شهر سنندج در فكر برگزاری اول مه متفاوتی است. از چندین روز قبلتر، در و دیوار شهر پر بود از شعارهای اول مه. همه جا و مشخصا در بین كارگران، صحبت از اول مه و برگزاری اول مه متفاوت و چگونگی پیشبرد آن بود. سنندج كه در طی طول عمر رژیم اسلامی همیشه چهره یك پادگان را داشته است، در چند روز مانده به اول مه ٦٥ بر تعداد مزدوران نظامی خود افزوده شده بود. شهر در اول مه ٦٥ حالت یك شهر تماما تعطیل بخود گرفته بود. كار علی العموم تعطیل بود. نمایندگان كارگران دو روز قبل از اول مه به شهرداری مراجعه و مجوز برگزاری مراسم اول مه را در سالن كارخانه پوشاك می‌گیرند. فعالین سازماندهندگان اول مه با پخش اطلاعیه‌های زیادی در سطح وسیعی از شهر همه را از زمان و مكان برگزاری اول مه مطلع می‌كنند.
مراسم دولتی بار دیگر تحریم شد. اداره كار مراسمی در سالن كارخانه پوشاك برگزار می‌كند و كارگران شاهو را نیز با تهدید به این مراسم می‌كشانند. سخنرانی‌ها باز مثل همیشه مختص مزدوران رژیم است. كارگران بی اعتنائی می‌كنند و از خوردن شیرینی خودداری می‌كنند. كارگران شهر دست به یك گردهمائی مشتركی در كارخانه پوشاك و برگزاری مراسم اول مه در چند جای دیگر در دور و بر شهر زدند. فضای بحث و گفتگو در این مراسمها حول و حوش مسائل و مطالبات جنبش كارگری و نیاز به تغییر، بالا بود. كارگران كارخانه‌های شاهو و پوشاك همراه كارگران زیادی از مراكز دیگر كارگری و همچنین كارگران بیكار، مراسم مستقل خود را بعد از پایان مراسم اداره كار در ساعت ٢ و نیم برگزار می‌كنند. این مراسم از همان ابتدا میدان جدال بین رژیمی‌ها و كارگران شد. اداره كار حضور نماینده خود را به كارگران تحمیل كرد و سخنران اول مراسم هم ایشان بود. ایشان صحبتهای خود را با دعا شروع كرد و در ادامه گفت: «ما نباید در این شرایط (جنگ ایران و عراق) خواستهای كارگری را مطرح كنیم.» كارگران سخنان او را با سوت و شلوغ كردن قطع كردند و نگذاشتند سخنرانی اش را تمام كند. سپس نوبت به سخنرانی كارگران رسید. منتها پس از سخنرانی نماینده دولت، میكروفون را قطع كردند. یكی از كارگران سخنران گفت: «كارفرماها و اداره كار تحمل شنیدن صحبتهای كارگران در پشت میكروفون و باصدای بلند را ندارند، اما ما كارگران صدایمان رساتر از میكروفون است و استوار و با قامت بلند و با طنین تمام حرفهایمان را میزنیم.» در ادامه گفت: «سنت كارگران خواندن دعا نیست. بلكه دقیقه‌ای سكوت بخاطر كارگران جانباخته است.» و یك دقیقه سكوت اعلام شد. جنگ ایران و عراق مسئله حاد دهه ٦٠ شمسی و از جمله سال ٦٥ بود. همین كارگر سخنران در ادامه سخنرانی اش در بار این جنگ گفت: «این جنگ جنگ ما نیست و ما در اول مه خواستهایی داریم، طبقه كارگر امروز در تمام دنیا جشن جهانی اش را برگزار می‌كند و كار را تعطیل میكند. ما هم حق داریم كه خواستهایمان را مطرح كنیم.» یكی از سخنرانان به وضع كارگران در جامعه سرمایه داری و رهائی كارگران اشاره كرد و گفت: «ما كارگران وقتی رها میشویم كه قدرت را بدست بگیریم! ناچاریم بدلیل فقر و محرومیت بچه‌های ٥ ساله مان را برای كار به زیر دست صاحبكاران روانه كنیم. در كمترین سن بدنشان فرسوده میشود. از سواد محروم میمانند. امكانات زندگی نداریم و زندگی برای ما مرگ شده است. راهی جز مبارزه در راه نابودی سرمایه نداریم. رفقا! بیائید دست بدست هم دهیم و متحد شویم!» مراسم تا ساعت ٤ ادامه داشت و قطعنامه زیر نیز صادر و توسط كارگران تصویب شد.
١ ـ برسمیت شناختن تعطیلی روز جهانی كارگر از طرف دولت،
٢ ـ بیمه بیكاری،
٣ ـ اجرای تصویب پیش نویس قانون كار جدید با شركت نمایندگان واقعی كارگران.

اول مه ١٣٦٦
شهر سنندج در فاصله هشتم تا یازدهم اردیبهشت در جنب و جوش و حال و هوای دیگری بود. بر فراز كوه آبیدر آتشی به شكل عدد ١١ برافروخته شد تا روز ١١ اردیبهشت به همه یادآوری شود. در ساعت ٨ و ١٠ دقیقه بر قله آبیدر بزرگ؛ در ساعت ٨ و ٢٠ دقیقه بر قله كوه كوچكه ره ش؛ و در ساعت ٨ و ٣٠ دقیقه بر فراز آبیدر كوچك همراه با خواندن سرود انترناسیونال و سرودهای انقلابی آتش افروخته شد و بهمراه آن پرچم سرخ به اهتزاز درآمد. هیأت برگزار كننده اول مه در تدارك برگزاری هر چه با شكوهتر اول مه بود.
هر مراسمی برای مراسم سال بعد تجربه‌ای می‌شد. كارگران برای پیشبرد اول ماه مه ٦٦ تداركات زیادی را در دستور گذاشتند. چند نفری برای سخنرانی آماده شده بودند. هیأتی برای مذاكره با اداره كار و مسئله محل مراسم انتخاب شده بود. هیأتی برای جمع آوری كمك مالی برگزیده شد. چند نفر مسئول ارتباط با محافل و تشكلهای كارگری و تهیه قطعنامه شده بودند. متن نهائی قطعنامه اول مه در مجمع هیأت برگزار كننده نوشته و تصویب شد. بر سر چگونگی برگزاری اول مه، دو گرایش با هم درگیر بودند. گرایشی قانونگرا كه با محكوم كردن جنگ ایران و عراق و شعار «آزادی، برابری حكومت كارگری» مسئله داشت. این گرایش همچنین «برای برنیانگیختن حساسیت رژیم در ماه رمضان» از آمدن زنان به مراسم مخالفت می‌كرد و همچنین باز به همان بهانه با اعلام یك دقیقه سكوت مخالفت می‌كرد. در مقابل آن، گرایش رادیكال و كمونیستی بود كه با قاطعیت از آمدن زنان به مراسم و اعلام یك دقیقه سكوت دفاع كرد. هدایت و رهبری مراسمها هم علی العموم در دست این گرایش بود؛ منتها برای یك دست ظاهر شدن جنبش كارگری و اتحاد عملها، این دو گرایش تا جائی كه ممكن بود با هم همكاری می‌كردند.
هیأت تماس با محافل و تشكلهای كارگری، یك هفته قبل از اول مه، با اتحادیه اصنافی چون خبازان، گرمابه‌ها و قنادها تماس می‌گیرد اما این نهادها خودشان ترجیح می‌دهند كه مراسمهای مستقل خودشان را بگیرند، بدون اینكه در مراسم اصلی شركت كنند. كارگران نساجی كردستان، هم در مراسم اصلی فراخوان داده شده توسط هیأت برگزار كننده مراسم اول مه شركت می‌كنند و هم مثل هر ساله مراسمی در محل كار خود برگزار می‌كنند.
هیأت ارتباط با اداره كار، نتوانست در مورد محل مراسم به توافقی برسد. اداره كار سعی كرد در كار این هیأت اخلال ایجاد كند و با كارشكنی آنها را سربدواند. هیأت برگزار كننده بالاخره در روز اول مه پاساژ عزتی را تصرف می‌كند و مراسم اصلی اول مه را همانجا برگزار می‌كند.
شهر در روز ١١ اردیبهشت سیمای متفاوتی داشت. مردم دسته دسته بطرف نقاط برگزاری اجتماعات و گردهمائی‌ها در حركت بودند. بزرگترین اجتماع كارگران با جمعیتی بالغ بر ١٠٠٠ نفر در ساعت ٢ بعدازظهر البته كه در همان پاساژ عزتی برگزار شد. این مراسم با یك دقیقه سكوت بیاد كارگران شیكاگو و دیگر كارگران جانباخته شروع شد و سپس پیام هیأت برگزاری مراسم قرائت گردید. سخنرانان مختلف در مورد ضرورت ایجاد تشكلهای كارگری، ضرورت شركت زنان در سوخت و ساز جامعه پابپای مردان، ضرورت كاهش ساعت كار، بیمه بیكاری، نبود بیمه بیكاری و نبود امنیت شغلی، تاریخچه روز جهانی كارگر، كار طاقت فرسا، ممنوعیت كار كودكان و جنگ ایران و عراق سخنرانی كردند. یكی از سخنرانان در مورد جنگ ایران و عراق گفت: «جنگ ایران و عراق باعث تشدید مشقات بر كارگران شده. به بهانه این جنگ ویرانگر بیكاری و گرانی، مالیاتهای گزاف به عناوین گوناگون، كمبود مواد اولیه كه باعث سلب امنیت از زندگی مردم شده بیش از پیش گسترش یافته است. ما كارگران و مردم خواستار قطع جنگ هستیم.» در طول مراسم شعارهایی چون «بیمه بیكاری برای كارگران»، «كارگران جهان اتحاد اتحاد»، «چاره رنجبران اتحاد اتحاد» و جنگ ایران و عراق جنگ سرمایه داران است» از طرف حضار سر داده شد. در این مراسم همچنین چند ترانه و موسیقی پخش و نمایشنامه‌ای نیز به اجرا در آمد. در این مراسم با چای و شیرینی از شركت كنندگان پذیرائی شد و در پایان مراسم قطعنامه‌ای در ١٨ ماده قرائت و مورد تصویب حضار قرار گرفت. در مواد این قطعنامه به كلیه مسائل و مطالبات اصلی جنبش كارگری، از جمله اول مه، آزادی تشكل و اعتصاب، قانون كار ضدكارگری و تدوین قانون كار مترقی با مشاركت نمایندگاه واقعی كارگران، وضعیت زنان، بیكارسازی و اخراجها، بیمه بیكاری و دیگر بیمه‌های اجتماعی، ممنوعیت كار كودكان، ٤٠ ساعت كار، دستمزد و امكانات رفاهی و امنیت شغلی و بهداشت در محیط كار و سرباز گیری و غیره انگشت گذاشته شده بود.
كارگران كارخانه‌های پوشاك و نساجی شاهو هم مراسمهائی در محل كار خود برگزار كردند و در سخنرانی‌های سخنرانان خود به همان مسائل عاجلی كه در مراسم اصلی پاساژ عزتی بر روی آنها تأكید گذاشته شده بود، تأكید گذاشتند. كارگران نانوائی‌ها هم در محل اتحادیه خبازان مراسم خود را برگزار كردند. كارگران شركت ماد و كارگران مسكن و شهرسازی نیز در محل كار خود مراسم مستقل اول مه برگزار كردند. كارگران دانشگاه رازی سنندج در محوطه دانشگاه روز اول مه را با تبریك گفتن به همدیگر گرامی داشتند.
زنان مراسم باشكوهی ترتیب دادند و بعد از پایان مراسم به سوی خیابان فردوسی و میدان انقلاب دست به راهپیمائی زدند. مردم در محلات حسن آباد، فرح، چهارباغ، غفور، شریف آباد، عباس آباد، كلكه جار در اجتماعات مختلف جشن و گردهمایی‌های گرامیداشت روز كارگر بر پا كردند.
علاوه بر آتش افروزی بر فراز كوهها، در نقاط بلند درون محلات شهر نیز مانند تپه مشرف بر محله شریف آباد، محله غفور، تپه مشرف بر محله عباس آباد، قبرستان شیخان، قله حسن آباد، مركز شهر و بطور كلی همه نقاط مسلط شهر سنندج آتش روشن گردید. رژیم نیروی سركوب به این مناطق گسیل داشت؛ اما در همانحال بر تپه كوچكی در برابر دادگاه انقلاب اسلامی آتش دیگری در مركز شهر روشن شد و مزدوران رژیم را بیش از پیش سراسیمه كرد.

اول مه ١٣٦٧
از چند روز قبل از اول مه، معلوم بود كه شهر وارد یك فضای دیگری می‌شود. سراسر شهر و مراكز كارگری همگی حكایت از آماده شدن برای برگزاری اول مه دیگری داشت. جمهوری اسلامی برای جلوگیری از این فضا و برای ایجاد فضای رعب و وحشت به بهانه سربازگیری به شكار جوانان روی آورد تا بلكه بتواند توازن قوا را به نفع خود تغییر دهد. روز ده اردیبهشت سنندج پادگان بزرگتری شده بود. سركوبگران كمیته چی و ثارالله و گشتهای مخفی موتورسوار هر جنبده‌ای را زیر نظر داشتند. اماكن كارگری زیر نظر گفته شده بود. به هر كسی كه مشكوك بودند، گیر داده و دستگیر می‌كردند.
كوه آبیدر غروب ١٠ اردیبهشت بار دیگر پرچم سرخ را بر فراز خود برافراشته دید. در ١١ اردیبهشت در همانجا در محلی بنام «كانی ماماتكه» اجتماعی برگزار شد، كه پس از سرودخوانی و سخنرانیها، در پایان مراسم جوانان به رقص و پایكوبی پرداختند، و در غروب روز اول ماه مه به افتخار اول مه جشن جهانی كارگران ٩حلقه آتش برفراز بلندیهای آبیدر و دامنه‌های مشرف بر شهر سنندج برافروختند.
نمایندگان كارگران برای گرفتن مكانی برای برگزاری مراسم، از یك هفته قبل از اول مه به اداره كار مراجعه كردند. اما اداره كار همان بلای سال گذشته را سرشان آورد. كارگران دبیرستان رنج آوری را تصرف كرده و بعنوان محل مراسم اعلام كردند. بعد از معلوم شدن مكان مراسم، كارگران تزئین و آماده نمودن سالن مراسم را فورا شروع كردند. سالن با تراكت، شعار، پوسترهای كارگری و ستاره‌های سرخ تزئین شده بود. با وجود فرصت كمی جهت اعلام مراسم به مردم شهر، از ساعت ١ بعدازظهر یازدهم اردیبهشت تا ساعت ٣ كارگران و شركت كنندگان در مراسم بطرف دبیرستان رنج آوری راه افتادند و در این فرصت هزاران نفر در آنجا جمع شدند.
مراسم ساعت ٣ بعدازظهر شروع شد و باز مثل سالهای گذشته با اعلام یك دقیقه سكوت و سخنرانیهائی درباره مسائل مختلف عاجل پیش روی كارگران ادامه یافت. نماینده‌ای نیز از طرف اداره كار برای شركت در مراسم و سخنرانی به محل آمده بود كه جرات حضور در میان كارگران را پیدا نكرد و در طول مراسم در بیرون از محل مراسم بود و از سخنرانی صرف نظر كرد. یكی از سخنرانان در رابطه با حضور ایشان گفت: «امروز روز ما كارگران است و هیچ نماینده‌ای از دولت و اداره كار نمیتواند در این مراسم دخالت كند؛ و با صدای بلند گفت آنها جرأت ندارند دردها و مشكلات ما را بشنوند.» مراسم با قرائت قطعنامه‌ای در ٢٠ ماده كه از جانب هیأت برگزار كننده اول مه تهیه شده و در اجتماعی از فعالین كارگری مورد تائید قرار گرفته بود تا در مراسم اول مه قرائت شود به پایان رسید. مواد مندرج در قطعنامه كمابیش همان موارد سال پیش، باضافه محكومیت بمباران شهرها بود.
امسال نیز، علاوه بر مراسم اصلی در دبیرستان رنج آوری، محلات و مراكز كارگری مختلفی شاهد برگزاری مراسم اول مه بودند كه سخنرانان و شركت كنندگان به مسائل و مطالبات كارگران پرداختند و این روز را با شادی و صرف چای و شیرینی گرامی داشتند.

اول مه ١٣٦٨
سنندج در سال ٦٨ آماده‌تر از گذشته به استقبال اول ماه مه رفت. بحث حول اول مه و چگونگی برگزاری آن به بحث گرم همه محافل و اجتماعات كارگری تبدیل شده بود. در تدارك گرامیداشت این روز تراكت و اطلاعیه زیادی در سطح شهر پخش گردید. در آنها از كارگران خواسته شده بود تا در اول مه كار را تعطیل كنند؛ مراسم مستقل خود را بر پا دارند و مراسم دولتی را بطور یكپارچه تحریم كنند. هر چه به اول مه نزدیكتر می‌شدیم، شاهد سیمای دیگری از شهر و محلات و مراكز كارگری بودیم. همه چیز حاكی از این بود كه امسال مراسم اول مه با شكوه دیگری برگزار خواهد شد. رژیم اینبار هم به تقلا افتاد كه از برگزاری مراسم مستقل اول مه جلوگیری كند اما تیرش به سنگ خورد. هیأت برگزاری اول مه با فونكسیون دیگری انتخاب شد. سالهای گذشته با ابتكار اتحادیه صنعتگر و فعالین كارگری دیگری انتخاب می‌شد؛ منتها اتحادیه صنعتگر در سال ٦٨ تعطیل شده بود. هیأت برگزاری اول مه از طریق صندوق‌های مالی كارگری كه در سطح شهر بودند و با برپایی مجمع عمومی انتخاب شد.
جمعه هشتم اردیبهشت، آخرین جمعه قبل از اول مه، آبیدر شاهد برپائی مراسم مخصوص خود به مناسبت اول مه بود. جمعیت وقتی به قله كوه آبیدر میرسید با پلاكارد بزرگ و پرچم سرخ برافراشته روبرو میشد كه با ستاره‌ای تزئین شده بود: «١١ اردیبهشت روز همبستگی كارگران جهان بر شما پیروز باد». روز، روز پرچمهای سرخ و شعارهای كارگران و اول مه بود.
مراسم دولتی كه در محل آمفی تئاتر دانشگاه رازی برگزار شد، بطور یكپارچه تحریم شد. رژیم اما «می خواست» كه مكانی را در اختیار هیأت برگزار كننده اول مه قرار بدهد، اما ابتدا می‌خواست كه مشخصات كامل همه سخنرانان را داشته باشد! و معلوم بود كه كارگران هیچگونه شروطی را از دولت قبول نمی‌كردند. كارگران بالاخره تا ظهر روز ١١ اردیبهشت منتظر جواب دولت ماندند و بعد از آن خود تصمیم گرفتند كه محلی را برای مراسم تعیین كنند. سالن ورزشی تختی برای این امر انتخاب شد. این خبر به سرعت در میان كارگران پیچید و در ساعت یك بعدازظهر دسته دسته به سمت سالن تختی به حركت در آمدند. ساعت سه بعدازظهر كارگران درب سالن را باز كردند و به محض در اختیار گرفتن سالن فورا شروع به تزئین و آماده ساختن سالن كردند. تراكت و پلاكاردهای متعددی در سالن نصب شد. مراسم مثل سالهای گذشته با تشریفات اولیه آغاز شد. سخنرانی‌ها شروع شد. یكی از سخنرانهای این مراسم، جمال چراغ ویسی، رهبر جوان، پر انرژی و توانای كارگری بود. او در یكی از دو سخنرانی خود، در مورد تاریخچه اول مه سخنرانی كرد. گفت: «این روز برای ما كارگران فرصتی است تا قدرت متحد خود را به نمایش درآوریم و این واقعیت را اثبات كنیم كه همه ثروت‌های این جهان حاصل كار ماست.» علاوه بر تاریخچه اول مه و تأكید بر قدرت كارگران، بر مسائل عاجل جنبش كارگری، قانون كار ضدكارگری جمهوری اسلامی پرداخت و بر نقش و جایگاه تعیین كننده مجامع عمومی كارگری در پیشبرد مبارزات كارگران برای آزادی و برابری انگشت گذاشت.
سخنرانان مختلفی در این مراسم سخنرانی كردند. بر مسائل حاد پیش روی جنبش كارگری پرداختند. مراسم اول مه ٦٨ با قرائت قطعنامه‌ای ٢٣ ماده‌ای كه متن چاپ شده آن نیز در میان شركت كنندگان توزیع شد و با كف زدن حضار به پایان رسید. مضمون و جهتگیری قطعنامه امسال هم مثل مضمون و جهتگیری قطعنامه‌های سالهای گذشته بود.
بعد از پایان مراسم، شركت كنندگان سالن ورزشی تختی را به سمت كوچه و خیابانهای شهر ترك گفتند تا با تظاهرات و راهپیمایی هم، این روز را گرامی بدارند. آنها در حالیكه شعار میدادند، با نظم و ترتیب از كوچه‌های مسیر سالن تختی تا خیابان شهدا به راهپیمایی پرداختند. در طول راه مرتبا بر تعداد تظاهر كنندگان افزوده میشد و شعارها طنین بیشتری پیدا كرد. در انتهای مسیر شمار راهپیمایان به دو برابر رسیده بود. شعارهای این تظاهرات عبارت بودند از «آزادی، برابری، حكومت كارگری»، «اتحاد، اتحاد، كارگران اتحاد»، «زنده باد سوسیالیسم»، «سینه ما سپر شده، گلوله بی اثر شده».
مراسم دیگری از سوی كارگران كارخانه شاهو از ساعت ١٢ بعدازظهر به روال سالهای گذشته با شیرینی و سخنرانی برگزار شد.

نقش گرایشات بازدارنده در اول مه‌های سنندج
بالاتر از گرایش قانونگرا كه برای آرامش خاطر جمهوری اسلامی نگران شركت زنان در مراسم اول مه و اعلام یك دقیقه سكوت بود، و همچنین مخالف محكوم كردن پافشاری بر «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، اشاره‌ای كردم. این گرایش در برگزاری مراسمهای بعدی اول مه حاشیه‌ای شد و جایگاه خاصی نداشت. اما این به معنای این نبود كه گرایش رادیكال و چپ بدون مزاحمت پاسیفیستها و گرایشات دیگر مشغول سازمان دادن اول ماه مه‌ها بود. صادق زندی، یكی از یاران جمال چراغ ویسی نقل قولی از وی در جواب تعدادی از فعالین كارگری كه نمی‌خواستند اول ماه مه ٦٨ را برگزار كنند، چنین آورده است: «ما باید روز كارگر را برگزار كنیم و نباید عقب نشینی كنیم و این دستگیریهای چند هفته اخیر و تعرض جمهوری اسلامی به كارخانه‌ها و كارگاه‌ها هم به همین خاطر بود كه ما از برگزاری جشن اول ماه مه منصرف شویم، جشنی كه در بین اكثر كارگران كردستان و بویژه سنندج به یك سنت تبدیل شده است. ما كارگران سنندج مبارزه زیادی كردیم تا اینها را بدست آوردیم. … جمهوری اسلامی با وجود اینهمه دستگیری از ما باز هم از اتحاد و همبستگی ما هراس دارد و در و دیوار شهر را پر از تراكت و نوشته‌های مختلف كرده‌اند و در تجلیل از كارگر در این روز، خدا و پیغمبر و همه امامان را به دست بوس كارگر فرستاده‌اند. با این وجود اگر ما امسال اول ماه مه را جشن نگیریم باید در انتظار آینده تاریكی برای مبارزات كارگران در این شهر و بقیه شهرها باشیم و مثل آن سالهای اول خواهد شد كه ما دسته دسته و در جمعهای كوچك و مخفی یا بصورت نیمه علنی روز كارگر را جشن میگرفتیم و این كار درست نیست و یك عقبگرد است.»

دوره دیگری از جنبش كارگری در كردستان آغاز شده است
بخش زیادی از فعالینی كه در آن دوره در برگزاری اول ماه مه‌های سرخ سنندج دست داشتند، دوره‌ای را هم در زندانهای جمهوی اسلامی و زیر وحشیانه‌ترین شكنجه‌های اسلامی گذراندند. بعد از مراسم اول ماه مه ١٣٦٨، جمهوری اسلامی بخش زیادی از فعالین كارگری در سنندج را دستگیر كرد. جمال چراغ ویسی نیز یكی از این فعالین بود كه بعدها در سال ١٣٦٩، بعد از تحمل شكنجه‌های زیادی مخفیانه اعدام شد.
اكنون جنبش كارگری كردستان دوره دیگری را می‌گذراند. رهبران دیگری با كسب تجارب از اول ماه مه‌های سرخ و با اتكا به رهبران آن دوره، پا به میدان گذاشته‌اند. در این دوره جمهوری اسلامی بسیار ضعیف‌تر و جنبش سرنگونی بسیار قوی‌تر است. توازن قوا به نفع كارگران تغییر جدی‌ای كرده است.
٢٥ آوریل ٢٠١١
 

این نوشته در ناصر اصغری ارسال شده. این نوشته را نشانه‌گذاری کنید.